هیچ چیز بیشتر از این خوشبختی و شادی من را تباه نمی کند که وقتی خودم را با کسی مقایسه می کنم. اما چرا اینکار را می کنم؟ اینکار باعث می شود دیگر از آنچه هستم و آنچه دارم نتوانم لذت ببرم. همیشه کسی وجود دارد که شغلی بهتر، پول بیشتر، ماشین زیباتر، یا صورت جذاب تری داشته باشد. خیلی ها هم هستند که همه اینها را با هم دارند.
اکثر ما میفهمیم که چقدر مقایسه کردن خودمان با دیگران کاری احمقانه است. همه ما میدانیم که اینکار هیچ سودی برایمان نخواهد داشت. اما ما این نوع مقایسهها را انجام میدهیم، چه مقایسه کردن اندازه خانهمان باشد، چه درآمدمان، چه ویژگیهای ظاهریمان یا هر چیز قابلشمارش (یا غیرقابلشمارش) دیگر. بااینکه میدانیم این کار مشکلات زیادی دارد، ولی :
1. در اکثر مواقع چیزهای اشتباهی را مقایسه میکنیم.
چون خیلی راحت ممکن است چیزهایی که قادر به اندازهگیری آن هستیم را مقایسه کنیم، در دنیایی زندگی میکنیم که برای اندازهگیری و مقایسه عالی است. عادت کردهایم با مقایسه لباسها، ماشینها، خانهها، درآمدها، زیبایی یا حتی فالوورهای اینستاگرام تصمیم بگیریم که چه کسی زندگی بهتری دارد. ولی چیزهای خارجی معمولاً مقیاس خوبی نیستند.
2. ما معمولاً بدترینهای خودمان را با بهترینهای دیگران مقایسه میکنیم.
مقایسه کردن زندگیتان با دیگران همیشه نشانه بازنده بودن است چون همیشه کسانی هستند که بهتر از شما «به نظر میرسند» و به نظر زندگی بهتری نسبت به شما دارند. از اینها گذشته، ما معمولاً بدترین چیزهایی که درمورد خودمان میدانیم را با بهترین ویژگیهای زندگی دیگران مقایسه میکنیم. ولی مطمئن باشید زندگی آنها به آن ایدآلی که در ذهن شماست، نیست.
3. بازی مقایسه انتها ندارد.
مقایسه کردن دستهبندی نامحدود و بینهایت دارد ولی تعداد کسانی که میتوانید خودتان را با آنها مقایسه کنید محدود است. وقتی وارد این راه شدید، هیچوقت انتهای آن را پیدا نخواهید کرد.
4. زندگی روی نمودار ارزشگذاری نمیشود.
اینکه شما چه جایگاهی در مقایسه با دیگران دارید، مطلقاً هیچ اهمیتی در زندگیتان ندارد. هیچ تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. هدف زندگی این نیست که بهتر از 50? بقیه مردم روی کره زمین باشید. هدف زندگی این است که بهترین چیزی باشید که میتوانید.
5. مقایسه تمرکز شما را روی فرد اشتباهی میاندازد.
شما فقط قادر به کنترل یک زندگی هستید: زندگی خودتان. وقتی مداوماً خودتان را با دیگران مقایسه میکنید، انرژی باارزشتان را برای تمرکز روی زندگی دیگران و نه زندگی خودتان هدر میدهید.
6. مقایسه لذت زندگی را از شما میگیرد.
مقایسه کردن خودتان با دیگران همیشه حسرت چیزهایی که نیستید و چیزهایی که ندارید را برایتان به ارمغان میآورد و نهتنها هیچ لذتی به زندگیتان اضافه نخواهد کرد بلکه تمام لذت زندگیتان را هم خواهد گرفت.
خیلی از خوشیهای زندگی با عادت ناسالم مقایسه کردن خود با دیگران از بین میرود. اینکار قدرشناسی، لذت و حس رضایت از زندگی را از ما میدزدد. ولی بیشتر از این، نمیگذارد به طور کامل از زندگیمان استفاده کنیم. باعث میشود به زندگی فرد دیگری حسادت کنیم و به جای زندگی خودمان به دنبال زندگی او باشیم. اینکار مهمترین و باارزشترین داراییمان را از ما میدزدد. یعنی خودِ زندگی. و بااینکه وسوسه مقایسه کردن هیچوقت به طور کلی از بین نمیرود ولی روشهایی وجود دارد که بتوانید تا حد زیادی از آن جلوگیری کنید.
1. مشکلات مقایسه کردن خودتان با دیگران را تشخیص دهید.
به لیستی که در بالا به آن اشاره کردیم نگاهی بیندازید. چرا باید عادتی را وارد زندگیتان کنید که حس حقارت را در شما تقویت کند؟ یا مداوماً شما را به حسادت، رقابت و تقلای بیثمر و هدف ترغیب کند؟ گاهیاوقات فقط یادآوری احمقانه بودن اینکار به خودتان باعث میشود بتوانید به آن غلبه کنید.
2. قدر چیزی که هستید را بدانید. زندگی شما نقاط فوقالعاده زیادی دارد.
چه هنرمند باشید، چه تاجر، چه یک مادر، یک شنونده خوب یا یک انسان سخاوتمند. مطمئناً ویژگیهای فوقالعادهای برای قدرشناسی دارید. هرگونه مقایسه بین شما و یک فرد دیگر مثل مقایسه کردن سیب با پرتقال است. نه آنها در جای شما زندگی میکنند و نه شما جای آنها، درنتیجه نتیجه کار هم باید کاملاً متفاوت باشد.
3. روی درونتان تمرکز کنید.
به سخاوت، فروتنی، نیکی، مهربانی و عشق بها دهید. سعی کنید به کیفیات درونی یک زندگی ساده توجه کنید تا مسائل بیرونی در نظرتان کمرنگتر شوند. و هرچه سریعتر بتوانید زیباییهای درونی زندگی را ببینید و تشخیص دهید، خیلی زودتر دست از مقایسه کردن خودتان با دیگران برمیدارید.
4. درک کنید که زندگی مسابقه نیست.
خیلی جاها ممکن است رقابت خوب باشد ولی زندگی مسابقه نیست. همه ما به طور یکسان در این زمان خاص روی این سیاره خاص فرستاده شدهایم و هرچه زودتر برای برنده شدن دست از رقابت و مسابقه دادن با هم بردارید، سریعتر میتوانیم در کنار هم و با هم برای پیشرفت زندگیهایمان تلاش کنیم.
5. یادتان باشد که هیچکس کامل نیست.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که به ایدآل بودن بها میدهد. کافی است نگاهی به مجلات و روزنامهها بیندازید و سوپراستارها و هنرپیشهها را با صورتها و بدنهایی ایدآل و بینقص ببینید. ولی این همه ماجرا نیست. این یک طرف داستان است. یک قدم مهم برای جلوگیری از افتادن به دام مقایسه این است که به خاطر داشته باشید که فقط یک عکس از یک لحظه بیانگر همه زندگی نیست. داستان زندگی با ساعتها بودن در اتاق آرایش یا تکنیکهای اصلاح عکس برای از بین بردن عیب و نقصها تمام نمیشود. این عکس به ندرت درمورد مشکلات و شکستهای زندگی این افراد حرف میزند. ولی واقعیت همچنان این است: هیچ فرد کاملی وجود ندارد – ازجمله ما و شما.
6. با قصد و منظور زندگی کنید.
خیلی از افراد بدون داشتن هیچ هدف و مقصودی زندگی میکنند. آنها به ندرت وقت میگذارند و در اتاقی ساکت مینشینند تا به خودشان و زندگیشان فکر کنند، اینکه که هستند و از زندگی چه میخواهند. درنتیجه بعنوان واکنشی به اتفاقاتی که اطرافشان میافتد، زندگی میکنند. ولی وقتی با قصد و هدف زندگی کنید، بازی مقایسه برایتان جذابیت کمتری پیدا میکند.
مقایسه کردن خودمان با دیگران جزئی از ذات ما انسانهاست. ولی اینکار هیچ سودی برایمان نخواهد داشت. پس دست از مقایسه کردن خودمان با دیگران برداریم. ما به دنیا نیامدهایم که زندگی آنها را زندگی کنیم. احمقانه است که زندگیمان را با حسادت به زندگی دیگران تلف کنیم. در عوض، شروع به زندگی کردن زندگی خودتان کنید و سعی کنید از همین امروز این کار را به نحو احسن انجام دهید!
برگرفته از : مردمان